Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-29@05:47:01 GMT

پنجره جو و هَری | تکنیکی راحت برای خودشناسی

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۲۸۲۵۳

الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس : پنجره جو و هری که به آن پنجره جوهری هم میگویند، نظریه ای مشهور در حیطه خودشناسی و شناخت شخصیت است. این نظریه در خودشناسی و اصلاح سبک ارتباطی بین فردی، بسیار موفق عمل کرده است؛ به همین دلیل در بین عموم مردم هم شناخته شده است.

من کیستم؟ سوالی قدیمی و دارای اهمیت

همه ما بگونه ای دچار این نگرانی هستیم که چرا در چارچوب چنین یا چنان رفتار دلپسند یا ناخوشایند قرار گرفته ایم و گاه ناخواسته اشتباهاتی را تکرار می‌کنیم  و بالعکس، در شرایطی ناشناخته بازدهی بسیار مثبتی داریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه این مسائل چیزی نیست جز نوع شخصیت ما. همه انساها خوبند، همه انسانها استعدادی خاص را دارا هستند و همه انسانها ضعفهایی دارند و با شناختن این کیفیت ها است که می‌توانیم بیشترین بازدهی را از استعدادهایمان و کمترین ضرر را از ضعفهایمان ببریم. یکی از ابزار های خودشناسی، بررسی شخصیت خود از طریق پنجره جوهری است.

پنجره ی جوهری نظریه ای مشهور در حیطه خودشناسی و شناخت شخصیت است؛ که در سال ۱۹۹۵ مطرح شد و عنوانش از ابتدای نام کوچک نظریه پردازانش، یعنی «جوزف لوفت» و «هری اینگهام» گرفته شده است. در این مدل طراحی شده، پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان می‌دهد که این چهار خانه هریک خانه‌ای از یک پنجره بزرگ است و اندازه هر خانه نشان دهنده آگاهی، به‌وسیله خود فرد یا به‌وسیله دیگران، از رفتار، احساسات و انگیزه‌های خود است.

طراحی این مدل از کجا شروع شد؟

بهتر است برای خواندن ادامه مطلب، صفات رفتاری خود را در نظر بگیرید تا در نهایت بتوانید مدل پنجره جوهری را برای ابعاد شخصیت خود رسم کنید.

جوزف لوفت و هرینگتون اینگهام در دهه‌ی پنجاه میلادی در یک کنفرانس مرتبط با مهارت ارتباطی شرکت کرده بودند. یکی از تمرین‌ها و فعالیت‌های کنفرانس چنین بود که شرکت‌کنندگان در گروه‌های کوچک با هم بنشینند و سعی کنند تجربه‌ی تعامل خود را با دیگر شرکت‌کنندگان در برنامه، تدوین کرده و ارائه کنند.

جوزفت و اینگهام ماژیک در دست گرفتند و یک جدول دو در دو به صورت زیر ترسیم کردند:

معرفی بخش های پنجره جوهری

اکنون بررسی میکنیم که چگونه هر یک از بخش ها، رفتار ما را شکل میدهند.

بخش آشکار

من میدانم، تو هم میدانی! هر یک از ما ویژگی‌ها و صفات و نقاط قوت و ضعفی داریم که هم خودمان آن‌ها را می‌دانیم و هم دیگران از آن‌ها مطلع هستند (سمت چپ بالای جدول). مثلا من میدانم که انسان زود رنجی هستم و دیگران هم به آن اگاه هستند و من را با این ویژگی میشناسند. به این بخش، منِ آشکار یا منِ عمومی یا منِ افشاشده نیز میگویند.

بخش کور

من نمیدانم، شما میدانید! این بخش (سمت راست بالا) از صفت‌ها و ویژگی‌ها آن‌هایی هستند که دیگران درباره‌ی ما می‌دانند، اما خودمان از آن‌ها خبر نداریم. گاهی اوقات به شوخی این‌ها را به «سبزی گیر کرده در لای دندان» تشبیه می‌کنند. وقتی پس از صرف غذا سبزی لای دندان‌های جلوی شما گیر می‌کند، تقریباً همه در نخستین نگاه آن را می‌بینند و تنها خود شما هستید که از آن بی‌خبرید. شاید شما خودتان را زود رنج یا منزوی یا غیرهمدل یا پرحرف ندانید، اما این‌ها صفاتی هستند که معمولاً به سادگی به چشم می‌آیند و دیگران آن‌ها را در شما می‌بینند. به این بخش منِ کور یا من ناآگاه نیز میگویند. برای آگاهی بیشترِ خود از این بخش، میتوانیم از اطرافیان نزدیک مانند خانواده یا دوست های صمیمی کمک بگیریم.

بخش پنهان

چیز هایی که من میدانم اما هنوز شما نمیدانید! در این بخش (سمت چپ پایین) ویژگی‌ها و صفاتی وجود دارند که ما خودمان از آن مطلعیم، اما دیگران خبری از آن‌ها ندارند. مثلاً من می‌دانم حسود هستم، اما آن را پنهان کرده‌ام و دیگران از این ویژگی من خبر ندارند. به این بخش منِ پنهان یا بخش شخصی من نیز میگویند.

بخش ناشناخته

من نمیدانم، شما هم نمیدانید! این بخش (سمت راست پایین) مختص ویژگی‌هایی است که نه خودم از آن‌ها خبر دارم و نه دیگران از آن اطلاع دارند. به این بخش منِ ناشناخته یا منِ بالقوه نیز میگویند. ما میتوانیم برای آگاهی بیشتر از این بخش، از یک مشاور کمک بگیریم.

چگونه پنجره جوهری خود را رسم کنیم؟

حالا که با چهار بخش پنجره جوهری آشنا شدیم، امکان ساخت بهترِ پنجره، با توجه به ویژگی های خود برایمان فراهم شد. ما فکر میکنیم که افشاگری و افزایش منطقه باز برای سلامتی روحی افراد خوب است، اما عقل سلیم میگوید که دیگران نباید همه چیز را درباره ما بدانند، همانطور که ما نمیخواهیم همه چیز را درباره دیگران بداینم. به طور کلی خودِ عمومی ( بخش آشکار) کوچکترین بخش شخصیت هر فرد را تشکیل میدهد و اغلب سوءتفاهم ها و دشواری ها در روابط بین فردی هم به همین دلیل رخ میدهد.

طبق نظریه جوهری دو فرایند وجود دارد که در رفع این دشواری بسیار اهمیت دارد، فرایند اول، بازخورد یا حدی است که دیگران تمایل دارند با فرد رابطه داشته باشند. فرایند دیگر، خودافشاگری یا آشکار سازی است که میزان نگرش فرد به دادن اطلاعات به دیگران وابسته است. بدیهی است افرادی که در فضای مجازی فعالیت بیشتری دارند، شناخت دیگران از آنها بیشتر خواهد بود.

هر چه بخش عمومی افراد بیشتر باشد، اعتمادسازی بین افراد بیشتر شده و ارتباط قوی تری خواهند داشت.

قبل از شروع استفاده از این مدل، باید از جایی که خودتان قرار گرفته اید و از نظر شما دیگران قرار دارند، آگاهی داشته باشید.

حالا با خواندن این مطلب، شما میتوانید خیلی کم اما بیش از حد دقیق و جزئی، از خودتان اطلاعات خوبی پیدا کنید.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: ویژگی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۲۸۲۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟

همه انسان‌ها از استعداد لازم برای منفی فکرکردن برخوردارند. گرچه ممکن است بیماران مبتلا به بیماری‌های روان‌پزشکی یا کسانی که افسردگی، خشم، اضطراب، ترس وعشق را تجربه می‌کنند، در مقایسه با افراد عادی افکارغیرمنطقی و منفی بیشتری داشته باشند. 

افراد به‌هنجار و عادی نیز در موقعیت‌های خاص مانند زمانی که هیجان خاصی را تجربه می‌کنند، آمادگی تولید افکار منفی را دارند. بنابراین یکی از راه‌های به دام کشیدن افکار منفی، توجه به هیجانات است.

وقتی برانگیخته هستید یا زمانی که در حال گذر از مرحله‌ پیش از خشم به مرحله‌ خشم و پرخاشگری هستید، بدانید که «افکار برانگیزاننده» نقش کلیدی را بازی می‌کنند و کنترل خشم بدون مهار این افکار امکان پذیر نیست. از طرفی برانگیختگی و هیجان، در فرآیند پردازش اطلاعات تداخل ایجاد می‌کنند و سبب می‌شوند که فرد به گونه‌ای خاص فکر کند. سوگیری در پردازش اطلاعات که تحت تأثیر خطاهای شناختی است، نه تنها به خشم دامن می‌زند، بلکه فرد را از دسترسی به اطلاعات ناب نیز محروم می‌کند. اولین گام شناسایی خطاهای شناختی در فکر است. این خطاها عبارتند از:

۱- برچسب‌ها:

برچسب‌هایی مانند بی انصاف، گستاخ، احمق، سوء استفاده‌گر، رذل و... می‌توانند شما را خشمگین‌تر کنند و به همین دلیل واکنش‌های پرخاشگرانه‌ شدیدتری از خود نشان دهید. زیرا برچسب‌هایی که به دیگران می‌زنید، سبب می‌شود که دیگران را تحقیر یا سرزنش کنید و دقیقاً به خاطر همین برچسب‌ها، حق مسلم خود می‌دانید که آنها را بکوبید یا زیر سؤال ببرید. شما ممکن است حتی به خودتان برچسب‌هایی مانند از بدشانسی من است، آدمی ابله‌تر از من پیدا نکردند ، از بس ملاحظه کار هستم چنین دردسرهایی برای من پیش می‌آید بزنید.

حال وقتی به خود یا دیگری برچسب می‌زنید از خود بپرسید آیا کلی قضاوت نمی‌کنم؟ این برچسب مرا بیشتر عصبانی می‌کند یا آرام می‌کند؟ پاسخ دادن به این سؤالات می‌تواند به شما کمک کند تا برچسب زدن را متوقف کنید و برچسب ها را زیر سؤال ببرید. برای مثال ممکن است فردی در بسیاری از زمینه ها مسئولانه عمل کند اما در زمینه‌ی خاصی غیرمسئول باشد پس نمی‌توان به او برچسب کلی زد.

۲- قصد و عمد:

اگر کسی به شما وعده‌ای دهد و نتواند در زمان مقرر شده به وعده‌ی خود عمل کند، ممکن است دلایل زیادی برای این خلف وعده وجود داشته باشد اما اگر پیش خود فکر کنید که حتماً قصدی در کار بوده و فرد از روی عمد دست به چنین کاری زده است، خشمگین می‌شوید؛ زیرا احساس می‌کنید از شما سوء استفاده شده است. در این حالت نمره‌ی برانگیختگی شما در چند ثانیه از ۳ به ۱۰ می‌رسد و به سرعت به مرحله‌ی خشم و پرخاشگری می‌رسید، زیرا وقتی احساس کنید قربانی هستید و طرف به عمد خواسته است برای شما مشکلی ایجاد کند، تنها با تنبیه و حمله به طرف مقابل آتش خشم درون‌تان خاموش می‌شود. برای مثال، کسی گوشی تلفن را برنمی‌دارد و شما پیش خود می‌گویید: «عمداً گوشی را برنمی‌دارد و پاسخ تلفن مرا نمی‌دهد.»

۳- ذهن خوانی:

خواندن ذهن دیگران، عادت بیمارگونه‌ی بسیاری از انسان هاست. زمانی که هیجان خاصی را تجربه می‌کنیم، بیشتر از مواقع دیگر به ذهن خوانی دست می‌زنیم. وقتی اندکی برانگیخته هستید و میزان برانگیختگی شما به نمره‌ی ۳ یا ۴ رسیده است، تنها یک یا دو ذهن خوانی کافی است که به نقطه‌ی انفجار برسید. وقتی ذهن‌خوانی می‌کنید در مورد این که دیگران چه فکرهایی درباره شما دارند، پیش خودتان حدس‌هایی می‌زنید و سپس فرض را بر این می‌گذارید که این فرض‌ها درست است و دیگران در مورد شما این گونه فکر می‌کنند.

۴- فاجعه سازی:

فاجعه سازی از اتفاق پیش آمده یا عملکرد طرف مقابل می‌تواند شما را از نقطه‌ ۰ به نقطه  ۱۰ در مقیاس برانگیختگی برساند. فاجعه‌سازی اغلب در قالب جملات این وحشتناک است، فاجعه است و  غیرممکن است، می‌باشد.

نوع دیگری از فاجعه‌سازی «مطلق نگری» است. مطلق نگری در برابر نسبی‌نگری قرار دارد و با واژه‌هایی مانند «او همیشه... او هیچ وقت..... او هرگز...» همراه است.

طبیعی است که وقتی احساس قربانی شدن کنید، یا احساس کنید دیگری نسبت به شما ظلم کرده است و حق شما را تضییع نموده است، احساس خشم کنید و دست به پرخاشگری بزنید. برای مقابله با بزرگ‌نمایی و فاجعه‌سازی از فنون همدلی، پرس وجو، کاوش و بررسی سود و زیان استفاده کنید.

۵- دنبال مقصر گشتن:

در صورتی که با مشاهده‌ی یک رویداد ناخوشایند، درصدد یافتن یک فرد مقصر یا گناه کار باشید تا همه‌ی تقصیرها را به گردن او بیندازید، خشمگین‌تر خواهید شد و ممکن است دست به پرخاشگری بزنید. برای مثال: همه اش تقصیر اوست. اگر او دیر نمی‌کرد این اتفاق نمی افتاد.

به جمله‌ی بالا نگاه کنید و تأثیر آن را در ایجاد خشم ببینید.

۶- نتیجه‌گیری شتاب‌زده:

از یک رویداد یا اتفاق خاص، سریع نتیجه گیری می‌کنید و بر اساس آن واکنش نشان می‌دهید. برای مثال، اگر کسی به موقع سر قرار حاضر نشود، بلافاصله نتیجه می‌گیرید که شما را عمدا معطل کرده و سر کار گذاشته است. با این نتیجه‌گیری زودرس، به سرعت خشمگین می‌شوید و واکنش منفی نشان می‌دهید.

۷- پیش‌بینی منفی:

پیش‌بینی منفی رفتارهای احتمالی دیگران، می‌تواند برانگیزاننده خشم باشد. برای مثال کسی از شما کتابی امانت می‌گیرد و به موقع به شما نمی‌رساند با خود می‌گویید: «اگر با او برخورد نکنم و به اصطلاح او را سر جایش ننشانم دفعه‌ بعد هم این کار را خواهد کرد.» «اگر از من حساب نبرد به این رفتارها ادامه خواهد داد.» همان طور که می‌بینید پیش‌بینی منفی برای رفتار دیگران می‌تواند برانگیزاننده‌ی خشم باشد و سبب می‌شود واکنش منفی شدیدی از خود نشان دهید.

۸- تعمیم:

در تعمیم فرد با استفاده از کلماتی مانند «همیشه»، «هرگز»، «هیچوقت» یک رویداد را تعمیم می‌دهد. برای مثال: «دیر کردن کار همیشگی‌اش است.»

الهه ضمیری - خبرنگار تحریریه جوان قدس

دیگر خبرها

  • تداوم طرح«بازی یادگیری»در استان تهران/‏تأمین مسکن معلمان بررسی شد
  • ۸ نکته درباره‌ افکار و خطاهای شناختی/ چطور خشم خود را کنترل کنیم؟
  • پنجره ترمال بریک نسل جدید چیست؟
  • زندگی سالم و دیندارانه با مشاوره اسلامی
  • پنجره دوجداره upvc چی بخرم؟ معرفی بهترین برند پنجره دوجداره upvc
  • ویسی، در و پنجره‌های فولاد را بست!
  • حرکت تکنیکی دیدنی آردا گولر در دیدار رئال مادرید و رئال سوسیداد / فیلم
  • جوهری‌خو قهرمان نخستین مرحله مسابقات آزاد تپانچه بزرگسالان شد
  • آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
  • راهی متفاوت طی کن (+فیلم)